نتایج جستجو برای عبارت :

تا این مسأله را حل نکنم، شام بی شام

گذشته از آن که در روایات زیادی، برای نماز جماعت، اجر و پاداش بسیاری وارد شده است، با دقّت در مضمون روایات اسلامی به اهمّیّت این عبادت پی می بریم، و در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:مسأله 314- شرکت در نماز جماعت برای هر کسی مستحب است؛ بویژه برای همسایه مسجد.مسأله 315- مستحب است، انسان صبر کند که نماز را به جماعت بخواند.مسأله 316- نماز جماعت، هرچند اوّل وقت خوانده نشود، از نماز فُرادایِ «1» اوّل وقت بهتر است.مسأله 317- نماز جماعتی که مختصر خوانده
مسأله این است: خونه‌ی داداش و زن‌داداش یا خوابگاه یا خانه‌ با گروهی از دوستان؟
و اما مسأله‌ی مهم‌تر چیست؟ جلب رضایت مادر و پدر.
| عکاسی - تهران - دانشگاه پارس |
پ.ن. من تلاش کردم(البته نه چندان کافی) که دولتی قبول بشم. اما شما شاهدید که با ظرفیت زیر سی تاییِ عکاسی در تهران، کار خیلی دشوار است.
[تبریک هم نگویید لطفا!]
یکی بود یکی نبود
و شروع مشکلات از همان بودن بود
بودن یا نبودن مسأله ای نیست
مسأله در بودن است
وقتی بود بودی
مسأله ات چرا بودن است
چگونه بودن
و مشکلات ات شروع میشود با دیگر بود ها
نگران بی انصافی میشوی
نگران مظلوم واقع شدن
نگران دیده نشدن
نگران ندانستن
نگران نادان خوانده شدن
و اگر بودی مسلماً آزاد نخواهی بود
اگر بودی به ناچار باید حرکت کنی
و باید بسازی
و ساختن و ایجاد کردن بدون ساخته شدن و ایجاد شدن معنی ندارد
ذات نایافته از هستی بخش که تواند
بهانه‌ای بده دستم تو را رها نکنم
به راه کج نروم من،دگرخطا نکنم
بیا و ظرف وجود مرا بزرگ نما
برای هرچه که دیدم سر و صدا نکنم
دوباره دعوتم و باز هم بدهکارم
حساب کرده مرا، کاش من جفا نکنم
گرفته دست مرا تا به راه کج نروم
رسیده وقت اجابت نگو دعا نکنم
به خاک کرببلای حسین مأنوسم
به غیر جنت العلی من اقتدا نکنم
حسین هستی من را برای خود کرده
به غیر نوکری‌اش هیچ اعتنا نکنم
مخواه از من دلداده درهمین رمضان
دوباره عزم زیارت به کربلا نکنم
 
*شاعر : سیدمهدی میر
یه تمایل وسوسه‌کننده و مریضی تو وجودم هست، که دوست دارم قهر کنم و تقصیرا رم بندازم گردن طرف... نمی‌دونم چرا هست... نمی‌دونم چجوری درستش کنم... هیچ حالت دیگه‌ای هم منو راضی نمی‌کنه... اگه قهر نکنم، حس می‌کنم یه ظلمی بهم شده و ساکت موندم... اگه نندازم گردن طرف، و حسِ عذاب‌وجدان رو بهش منتقل نکنم، انگار کارم ناقص بوده... گاهی این‌کار لازمه... ولی گاهی هم باید در برابرش مقاومت کنم که در برابر هر حرف و رفتاری که ناراحتم می‌کنه این کارو نکنم...
شب جمعه است هوایت نکنم می میرمیادی از صحن و سرایت نکنم می میرمناله و شکوه حرام است بر عشاق ولیاز فراق تو شکایت نکنم می میرمسجده بر خاک شما سیره ی هر معصومی استسجده بر تربت پایت نکنم می میرمدوریت درد من و نام تو درمان من استتا خود صبح صدایت نکنم می میرمبه دعا کردن تو نوکر این خانه شدمهر سحر، شکرِ دعایت نکنم می میرم"وضع من را به خــــدا روضـه ی تــــو سامان دادمن اگــــر گـــــریه برایـــت نکنــــم می میرم"جان ناقابل من کاش فدای تو شوداگر این ج
ابتدا باید موضوعی که مسأله در آن مطرح است را بیابید و سپس بفهمید آن ادعا چیست یعنی:
لب کلام او چیست؟
چه چیز را میخواهد اثبات کند؟
ادعا ها دو نوعند:
توصیفی: مربوط به واقعیات گذشته، حال یا آینده    مثلا: شیر سفید است
تجویزی: درستی و نادرستی انجام یک کار را تجویز میکند   مثلا: شیر برای جلوگیری از پوکی استخوان خوب است
البته گاهی درک مسأله موقوف به درک مدعاست.
 
اما مدعا با جمله معمولی چه فرقی دارد؟    
مدعا گزاره ای است که بعد از آن علت بیان میشود و
"آزادی" به نظرم مهم‌ترین داشته‌ی بشره که نباید ازش محروم بشه، با هر توجیهی که بخوان مانعش بشن.
تو اولین دلیل مبارزه من بودی، برای تو با همه می‌جنگم، با همه‌ی شرایط می‌جنگم که مانعی در راه رسیدنم به تو وجود نداشته باشه.
من در مقابل تمام چیزایی که مانع رسیدن من به تو بشن خواهم ایستاد.
قول میدم نذارم دیگر افکار بد به سراغم بیان
قول میدم دیگه صورت مسأله رو پاک نکنم
قول میدم مبارزه کنم
به خاطر تو
و به خاطر خودم
فرهنگ و صف‌آرایی فرهنگی در مقابل دشمن آن چیزی است که بنده هم اگر در راه آن کشته شدم، احساس می‌کنم که در راه خدا کشته شده‌ام. هرکس در این راه کشته شود، در راه خدا کشته شده و هرکس در این راه، زحمتی متحمّل شود، در راه خدا متحمّل شده است. مسأله، مسأله‌ی کوچکی نیست نقش فرهنگ به نظر من یک نقش تعیین کننده و اساسی است و ما امروز مورد تهاجم هستیمامام خامنه ای مدظله العالی
سلام.
دانشجویانِ گرامیِ مدارهایِ الکتریکیِ یک،
فایل اول را از اینجا دریافت کنید و از آن مسائل زیر را حل کنید. هر مسأله را از روشی که مناسب‌تر است حل کنید (نه از دو روش):
۱ و ۲ و ۳ و ۴ و ۶ و ۱۱ و ۱۴ (۷ مسأله)
فایل دوم را از اینجا دریافت کنید و مسائل زیر را حل کنید:
۱۲ و ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ و ۱۷ و ۱۸ (۶ مسأله)
مسأله‌های حل شده را روز یکشنبه ۳ آذرماه تحویل دهید.
موفق و سربلند باشید.
پاورپوینت بیان مسأله - 16 اسلاید
پاورپوینت بیان مسأله پاورپوینت بیان مسأله پاورپوینت بیان مسأله پاورپوینت بیان مسأله این فایل تایید کیفی شده و در زیر قسمتهایی از آن را مشاهده می کنید: nهم اکنون چه امکاناتی در رابطه با مسئله وجود دارد ؟                       تعداد18اسلاید nچه خدماتی را ارائه میدهد ؟ nمشکلات موجود در سیستم چیست ؟ nنظر مسئولین و سیاستگزاران در رابطه با مسئله چیست ؟پاورپوینت بیان مسأله nآیا در ا ...دریافت فایل
با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند.با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند.از حسود دوری کنم چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز از من بیزار خواهد بود.وتنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهمو سه چیز را هرگز فراموش نمیکنم :1 . به همه نمی توانم کمک کنم2 . همه چیز را نمی توانم عوض کنم3 . همه من را دوست نخواهند داشت ....!!
 
گریه بر مظلوم،فریاد مقابل ظالم
 
#امام_خمینی (ره) : 
 
امام حسین با عده کم همه چیزش را فدای اسلام کرد، مقابل یک امپراطوری بزرگ ایستاد و(نه) گفت. بچه ها و جوانهای ما خیال نکنند که مسأله،مسأله ملت گریه است ،این را دیگران القاء کردند به شماها که بگوئید ملت گریه. آنها از همین گریه ها می ترسند برای اینکه گریه ای است که گریه بر مظلوم است،فریاد مقابل ظالم است. صحیفه نور،جلد 10،صفحه 31
بیانات امام خمینی(ره) در جمع علمای غرب تهران
مورخ:1358/07/30
 
امروز رفتیم در ارتفاع علوم‌اجتماعی و راجع به عشق صحبت کردیم ،،،
من به مائده گفتم قضیه شکست عشقیم رو...
و چقدر تلاطم حس میکنم در خودم ...
بگم بهش ، نگم بهش ؟
ظاهر مهمه ، مهم‌نیست ؟
عشق فرقش با دوست داشتن چیه؟
فراموش کنم ، نکنم؟
 و انقدر عشق رو برای خودم دست بالا و در دسترس در نظر گرفتم که فکر کنم هیج وقت هیچ عشقی رو تو زندگیم تجربه نکنم...
عشق که میگم‌منظورم احساس دو طرفه است ...
۲۴ اردیبهشت ۹۸ 
مفهوم گوش دادن:
گوش دادن مستلزم پذیرش سخن دیگری با جان است و غیر از شنیدن است که یک عمل فیزیولوژیک است
گوش دادن به این معنا منحصر به انسان نیست بلکه تمام موجودات عالم دارند به هم گوش میدهند
اولین نوع گوش دادن گوش دادن به خود است
اما گوش دادن کار ساده ای نیست و موانع زیادی بر سر راه آن است
پس برای گوش دادن باید ابتدا یک سکوت درونی ایجاد کرد
هنگام گوش دادن زبان و بیان شاید یک منبع اصلی باشد اما مکث و حالات منبع مهم تری است که برای درک آنها نیاز به
مساله «تبعیت احکام از مصالح و مفاسد» از مسائلی است که اصولیان در مواضع مختلف آن را به‌مثابه ضرورت مذهب طرح کرده‌اند، اما بحث‌ها پیرامون این مسأله در مواضع پراکنده طرح می‌گردد و مانند بسیاری از مسائلِ تبویب‌نشده، می‌بایست آراء و انظار را از لابه‌لای کتاب‌ها و متون جست‌وجو کرد. رساله زیر به زبان عربی، تلاشی برای روشن کردن برخی از ابعاد این مسأله است.
 
دریافت متن رسالهحجم: 656 کیلوبایت 
اصل مفروض دیگر درباره این بحث این است که حفظ یک نظام دینی مستقر، ولو دارای حداقل مشروعیت دینی و مردمی، عقلاً و شرعاً لازم و واجب است. اما این مسأله با غلبه و اکراه و زور نیست بلکه با تدبیر است. این تدبیر چه باید باشد؟ یکی کارآمدی است. دوم عدالت است. ما پیش از انقلاب با توصیف حکومت عدل علوی مردم را به انقلاب جذب کردیم اما چقدر در این مسأله موفق بوده ایم؟ اگر در این زمینه کوتاهی کنیم و مسیر چهل سال گذشته را ادامه دهیم حتماً در ابعاد مختلف دچار مسأ
رسولخدا ص فرمود مومن را بشما معرفی نکنم مومن  کسی است که مومنین اورا بر جان ومال خود امین دانند  مسلمان را برای شما معرفی نکنم او کسی است که مسلمانهااز زبان ودستش سالم باشد و مهاجر کسی است که بدیهارا کنار  گذارد و حرام خدا را ترک کند و بر مومن حرام است که
 نسبت بمومن ستم کند یا اورا واگذارد یا پشت سرش بد گویی بد گویی کند یا اورا از خود براند 
من از نود و هفت یه چیز خیلی بدیهی یاد گرفتم و شاید برای شما که اینجا رو می خونید چندین ساله ثابت شده ولی خب من امسال بهتر از همیشه فهمیدمش. اینکه هیچوقت فکر نکنم کسی رو شناختم. حتا اونموقعی هم که شناختمش فکر نکنم شناختمش. از آدما تو ذهنم بت نسازم چون هرچیزی از هرکسی بر میاد. هرچیزی از هرکسی به معنای واقعی کلمه. آدما دیگه شگفت زده م نمیکنن. سال سختی بود. امیدوارم نتیجه ش رو بگیرم
٢-٤-١. مراحل مهارت حل مسأله
اولین مرحله از مراحل مهارت حل مسأله، عملیاتی کردن مسئله است. تصمیم گیری راجع به برطرف کردن مشکل، بدون این که زوایای آن روشن شود، اتلاف وقت است. حضرت امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: «در کارها فکر کن، به محکم کاری دست خواهی یافت. پس هنگامیکه [امور برائت ] روشن شد، تصمیم بگیر.» گام دوم اطمینان نسبت به صحت هدف میباشد؛ یعنی با بررسی صحت هدف، به این نتیجه رسیده اند که اساسا هدف صحیحی را انتخاب نکرده اند تا به دنبال راه رسیدن به
بی مقدمه بگم : بیاید حرف بزنیم با هم ...
خیلی سعی کردم این روزا با این همه اتفاق بدی که افتاد، با اطرافیانم حرف نزنم راجع به این موضوع های اخیر. هر دفعه عکسا و کلیپای کشته شده های هواپیما رو دیدم، بغض کردم. ولی سعی کردم با کسی share نکنم و حال بقیه رو بدتر نکنم ... اما غم و غصه این چند روز مونده تو دلم. حتی میتونم بگم خشمگینم اما ناامید. امیدی برای ابراز خشمم ندارم. سعی می کنم فروبخورمش. و این حرف نزدن، داره خفم می کنه!
نه تنها در این مورد با کسی صحبت نکر
سلام.
دانشجویانِ گرامیِ مدارهایِ الکتریکیِ یک،
این فایل را برای تکلیفِ شماره‌ی یک قبلاً دریافت کرده‌اید.
از این فایل، این تمرینها را حل کنید و تا روز یکشنبه ۲۶ آبان‌ماه (آزمونِ میان‌ترم) تحویل دهید.
مسأله‌ی شماره ۲ قسمتهای الف - ب - ج - د - ه - و  ( ۶ مدار به‌روشِ گره‌هایِ اساسی)
مسأله‌‌ی شماره ۱ قسمتهای ج - ه - ل - م - ص ( ۵ مدار به روش مش‌هایِ اساسی)
مسأله‌ی شماره ۱ قسمت س - ف (۲ مدار به روشِ گره‌هایِ اساسی)
سربلند باشید.
1ـ آنچه باید یک دوشیزه بداند (بخشی راجع به مسأله حجاب) نوشته حسن مصطفوی، چاپ تهران، نوبت دوم، 130 صفحه، کتابفروشی مصطفوی.
2ـ آیا حجاب ضرورت دارد؟ بررسی مسأله پوشیدگی از دیدگاه روانشناسی، نوشته دکتر شهریار روحانی، چاپ تهران، اشراقیه.
3ـ آیه جلباب، محمدتقی صدیقین، قم، چاپ حکمت، 111 صفحه.
4ـ آیه حجاب، سیدمحمود طالقانی، تهران، ناس، 1358، 24 صفحه.
5ـ اثبات وجوب حجاب، شیخ عباس علی واعظ «داعی الاسلام» چند نوبت چاپ شده، تهران 1364 قمری، 1227 شمسی، 1347 قمری، 26 ص
خب خیلی ممنون که به سؤال قبل خیلی فکر کردید!
اما جواب همین فکر کردنه.
اولین هدف معلم آموختن تفکر به انسانه
کتاب خوب کتابیه که آدم را به تفکر وابداره
در واقع کتاب و معلم و هر پدیده و انسان و نوشته و اثری به عنوان منبع مطالعه فعال یه راهنما برای تفکره
اما مطالعه غیر فعال فقط ادراک و حافظه را درگیر میکنه یعنی فقط اطلاعات و داده های خام و یا در نهایت درگیر کردن چند حس و تهییج احساساته
امروزه منابع اینترنتی و تلویزیون و کتاب ها و روزنامه های زیادی ه
#فرزند_پروری_
رفتار درست با کودک
اگر قرار است جیغ نزنم داد نزنم کتک نزنم قهر نکنم تنبیه نکنم محروم نکنم ناسزا نگویم تهدید نکنم تحقیر نکنم او را نترسانم مقایسه نکنم مدام نصیحت نکنم گله نکنم غر نزنم متهم نکنم برچسب نزنم،،،، پس چکار کنم؟!

1-مغز انسان افعال منفی را نمیفهمد، به جای داد نزن بگویید آرام باش، به جای ندو بگویید آرامتر راه برو، به جای جیغ نزن بگویید آرامتر حرف بزن.
٢. به جای تاکید بر کارهای اشتباه فرزندتان، به او کار خوب را بیاموزید. به
لطفا این جملات را با دقت بخوانید و به خاطر بسپارید
 در زندگی آموختم که با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه ی خود باقی بماند.
در زندگی آموختم که با انسان وقیح و بی حیا بحث و جدل نکنم چون او چیزی برای از دست دادن ندارد و فقط روح مرا طباه میکند
آموختم که از حسود دوری کنم چون اگر همه ی دنیا را هم به او بدهم باز هم از زندان تنگ حسادت خویش بیرون نخواهد یافت.
در زندگی آموختم که گاهی با دویدن برای رسیدن به کسی دیگر نفسی برای ما باقی نمیماند تا کنار
تا حالا استخر نرفتم و شنا کردن بلد نیستم بماند که دلیلش این بوده که شرایط رفتنشو نداشتم، من ترس از این دارم که خفه بشم توش حتی فکر میکنم ممکنه جک و جونوری توش پیدا بشه منو بخوره :/ واقعا میگم اینو! 
ولی این چند روزه انقدر فشار عصبی کشیدم و بعد 2 روز متوالی سردرد و یه شب خون گریه کردن هام و خفه کردن خودم با طراحی، چنان احساس سنگینی میکنم توی سرم و بدنم داغه که دلم میخواد یا سرمو جدا کنن بندازن دور که دیگه به چیزی فکر نکنم و از پیش تعیین نکنم ته ماج
چند هفته‌ای است که باید مساله‌ام را روایت کنم و «بیان مساله‌»ای تحویل یکی از اساتید دهم! 
روی کاغذ آوردن مسأله بسیار سخت است! 
چون تازه می فهمی توهم می‌زدی مسأله داری و باید برگردی به خودت و بگردی دنبال اینکه چی باعث شده الان اینجایی که هستی باشی؟! چی باعث شده مسیرت، علایقت، هدفت و ... چیزی باشد که الان هست! و آیا واقعا این‌ها هدف و مسیر و علایق خودساخته است یا دیگر ساختن؟! سخت است پیدا کردن مسأله! سخت است مواجه شدن به این که اشتباهی اینجایی!
یادداشت//محسن حسام مظاهری
پرسش و پاسخ منتشرشده توسط دفتر آیت‌الله مکارم شیرازی و دیگر سخنانی که این چند روز در دفاع از ‎قرآن مطلا گفته شده (ازجمله پاسخ‌ دکتر هادی انصاری) نشان می‌دهد مدافعان این اقدام، ظاهراً هنوز نفهمیده‌اند یا نخواسته‌اند بفهمند مسأله‌ی اصلی چیست و اشکال کار کجاست.
ساده‌اندیشانه می‌خواهند موضوع را به مواردی چون ارزش مادی اثر و میزان طلای به کاررفته و منبع تأمین آن و نیت سازنده‌اش تقلیل دهند! ‎حال‌آن‌که مسأله‌ ب
تعداد «مسأله‌های روزانه حسابان» به 15 تا رسید. استقبال در دنیای انگلیسی زبان (شامل همه‌ی کشورها نه فقط کشورهای انگلوساکسون) به قدری زیاد بوده است که به فکر این افتاده‌ام که مجموعه‌ای از مسائل نکته‌دار را به همراه راه‌حل‌ها و نکته‌های آموزشی به فرمت پی دی اف تألیف کنم و بر روی وب قرار بدهم. منتظر نسخه‌ی فارسی هم باشید.
ادامه مطلب
سلام. 
دانشجویان گرامی درس مدار الکتریکی.
فایل‌های مسائل تکلیف شماره یک را از اینجا و اینجا دریافت کنید. 
از فایل اول، مسائل ۱ تا ۶ را حل کنید (۶ مسأله). 
از فایل دوم، از مسأله شماره یک، قسمتهای الف - د - و - ز - ط - ی - ک - ن - ع - ق را حل کنید (۱۰ مسأله).
مسائل حل شده را یکشنبه ۱۲ آبانماه تحویل بدهید.
هفته آینده هم تعدادی تمرین برای همین موعد تعیین خواهد شد بنابراین از فرصت آخر هفته پیش‌رو برای حل مسائل استفاده کنید.
با آرزوی سلامتی و موفقیت.
خیلی کامل و واضح تیپ شخصیتیش رو برام توضیح داد
ده ها مثال زد
و بهم فهموند اگر قراره با این آدم باشم باید چه محدودیت هایی رو تحمل کنم
بشدت ترسیدم از اونچه که پیش بینی کرد و نگران شدم
اما چرا قدرت نه گفتن ندارم؟
چرا حتا پیش خودم دارم توجیهش میکنم؟
من که میدونم این حرفا درسته و به اندازه کافی نشونه هاش رو دیدم!
دارم روی زندگیم ریسک میکنم؟
یعنی علاقه ای که پیدا کردم باعث شده کور و کر بشم؟
من ک همه این چیزا رو دارم میبینم و میفهمم!
من که دقیقا میدونم
محبوب من
خدایا به هر که دل بستم، تو دلم را شکستی. عشق هرکس را که به دل گرفتم، تو او را از من گرفتی. هر کجاخواستم دلِ مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، و در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی و در طوفان‌های وحشت‌زای حوادث رهایم کردی تا هیچ آرزویی در دل نپروم و به هیچ چیز امیدی نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در ددل خود احساس نکنم. خدایا، تو این چنین کردی تا به غیر از تو محیوبی نگیرم و به جز تو آرز
عنایت قرآن به مسأله‌ «عمل صالح» و تأثیر آن در «پرورش نسل صالح» بسیار
مشهود و چشم‌گیر است و این مسأله در قرآن برای خود، ابعاد گسترده‌ای دارد
که برخی را ترسیم می‌کنیم.نشانه
عنایت کتاب آسمانی ما به این موضوع بسیار روشن است زیرا تنها عمل صالح
هشتاد و هفت بار به صورت‌های گوناگون مانند «العمل الصالح» «عمل صالحاً» و
«عملوا الصالحات» و «یعلمون الصالحات» و نظایر اینها وارد شده است و این
خود می‌رساند که عنایت اسلام به مسأله «عمل صالح» کمتر از
کسی مرا بیدار نخواهد کرد... اگر بخوابم و خودم را بیدار نکنم،

کسی مرا نخواهد ساخت... اگر آوار شوم و خودم را نسازم،
کسی مرا آرام نخواهد کرد... اگر بهم بریزم و خودم را آرام
نکنم،
کسی نوشته هایم را نخواهد خواند... اگر بنویسم و خودم
نخوانم،
کسی زخم هایم را نخواهد بست... اگر زخمی شوم و خودم زخم
هایم را نبندم،
کسی مرا درک نخواهد کرد... اگر بفهمم و خودم را درک نکنم،
کسی با من حرف نخواهد زد... اگر تنها باشم و با خودم حرف
نزنم،

کسی مرا جمع نخواهد کرد... اگر از هم ب
خدا یک نقطه داردبهروز باغبان

شنیده ام به غزل حال تازه ای دادیبه شاعران غزل گو اجازه ای دادیرسیده ای تو به یارت اگر غلط نکنمتو رفته ای به دیارت اگر غلط نکنمتو رفته ای و به یادت همیشه می بارمبه روی دفتر شعرم که دوستت دارماصول فلسفه های تز اساطیریعزیز سر به هوای رجال کشمیریخدا مجال رسیدن نمی دهد ما رادوباره فرصت دیدن نمی دهد ما راهمیشه نام تو را با غرور می بوسمتو را همیشه من از راه دور می بوسماگر چه بی تو من از داغ عشق لبریزمدلم نیامد از این عا
مصرف زکات فطره
مسأله ۲۰۲۳ ـ زکات فطره را ـ بنا بر احتیاط واجب ـ باید فقط به فقرا داد ـ و منظور فقرای شیعه است ـ که دارای شرایط گذشته در مستحقین زکات مال هستند، و چنانچه در شهر از فقرای شیعه کسی نباشد می‌تواند آن را به فقرای دیگر مسلمانان داد، ولی در هر صورت نباید به ناصبی داده شود.مسأله ۲۰۲۴ ـ اگر طفل شیعه‌ای فقیر باشد، انسان می‌تواند فطره را به مصرف او برساند، یا به واسطه دادن به ولی او، ملک طفل نماید.مسأله ۲۰۲۵ ـ فقیری که فطره به او می‌دهن
نمی دونم یعنی چی 
اعصابم خرده 
دلم نمیخواد ازدواج کنم 
اصلا دلم نمیخواد ازدواج کنم 
که برم ز ی ر یک مرد که قراره نفقه م رو بده؟ مگه ندارم نفقه؟ که غذا بده؟ ندارم مگه؟ لباس بده! ندارم مگه؟ 
که بعد بشه آقا بالاسرم!؟ مگه خودم بی عرضه ام؟ 
که بعد بگه این کار رو بکن اون کار رو نکن 
مگه خودم بی عقلم؟ 
که بعد بذاره یا نذاره که سرکار برم یا نرم 
یا پولم رو چکار کنم یا نکنم 
یا کی رو دعوت کنم یا نکنم 
که آرایش کنم یا نکنم 
که هرررچی! 
چرا؟ 
واقعا چرا؟ 
برا
خودمو با بوتیک و شرکت سرگرم کرده بودم که بهت فکر نکنم
وقتی میام خونه انقدر خسته باشم که بدون اینکه لباسامو عوض کنم خوابم ببره و فکر نکنم به هیچی
ولی الان چی الان همش تو خونم و توی تک تک جاها میبینمت... مامان شبا دزدکی میره تو اتاقت و صدای گریه هاش بلند میشه...
همین الان هم انگار روبرومی انگار توی چارچوب در دست به سینه ایستادی و منتظری بلند شم با هم فیلم ببینیم چون حوصلت سر رفته
همش خیاله... توهمه... ببین چیکار کردی باهامون... باورت میشه دیروز چند تا
دیروز اومدم نشستم باخودم و خدا قشنگ منطقی حرف زدمیه قولایی ام به یکی دادم که حالا دلم نمیخواد بگم
قرارمون شد تا چهل روز. تا اربعین. تا وقتی حرمش رو ببینم.
بعد امروز گفتم خب
من که بهش فکر نمیکنم، ما که دیگه حرف نمیزنیم باهم، بذار همینجوری بهش بگم که دلم براش تنگ شده. من که واقعا دلم تنگ نشده..
بعد که فرستادم هی چشمم میخورد به جمله ام و به اسمش و به پروفایلش و بعد هی میگفتم خب یه جمله ی معمولی به یه دوست معمولیه دیگه. من زیر قولم نزدم.
دوساعت بعد دید
همه‌ی حرف های قشنگی که می‌زنم برای من دو بعد داره‌. یه بُعدِ قشنگ داره. چون اون حس برای من قشنگه. ابرازش هم. یه بُعد زشت هم داره. منو یاد موقعیت خودم و عین می‌ندازه. ولی برعکس. و خیلی زشته اونجا‌. وقتی به این که ممکنه ه در اون رابطه در موقعیت من در اینکه رابطه باشه و همون شکلی نگاه کنه دلم میخواد هیچ حرف قشنگی نزنم. رها کنم برم. خاک کنم. یا اصلا هیچ بشه ناگاه. ولی یه حسی بهم میگه فرق داره.
+ میتونم یه روز یکی دیگه رو واقعا دوست بدارم؟
++ کاش در گذشته
رور روانشناسهبا اینکه بخاطر کنکور یه ترم مرخصی گرفتم ووالان ترم سه محسوب میشم و تمام فکرو تمرکزمو رو رشته جدید گذاشتم
ولی دوست دارم در آینده یه روانشناس خوب باشم آرامش بدم و حس اعتمادو در طرفم ایجاد کنم
رفتار معقولی داشته باشم
به یه برنامه خاصی برسم برای زندگیم
هدف درستی داشته باشم
اینقدر خودمو با بقیه مقایسه نکنم
اینقدر فکر منفی نکنم
استرسی نباشمو خونسرد باشم
آدم برای اینکه به بقیه آرامش بده باید از خودش شروع کنه دیگه:)

+درمورد پست قبلی ک
گفتگو می‌تواند یکی از بخش های مطالعه و تفکر باشد و البته چیزی فراتر از آن است
هدف از گفتگو همیشه زدن پوز طرف مقابل و پیروز شدن نیست بلکه رسیدن به یک نتیجه مشترک است که معنی لاتین آن هم همین را میگوید dia و logos یعنی جریان اندیشه.
اولین مهارت های لازم برای گفتگو چیزهایی بیشتر از مهارت های گفتگو است، مهارت های عام ذهنی است:
1. به یاد داشته باشیم تقسیم ها یک عمل ذهنی هستند مثل جدا کردن پنج انگشت از یک دست پس در هر تقسیمی در عین افتراق یک اشتراک هم هست
#برشی_از_یک_کتاب
#توجیه_معجزه_ممنوع
مسأله معجزه ، احتیاج به توجیه ندارد که تمامی هستی معجزه است . طبیعت ، معجزه ای است که ما با آن « مأنوس » شده ایم و معجزه ، طبیعتی است که هنوز با آن « مأنوس » نشده ایم . معجزه ، طبیعت (نامأنوس) است و طبیعت معجزه (مأنوس) . ما همیشه می پرسیم : چرا آتش ابراهیم را نسوزاند ؟ در حالی که سؤال این است چرا باید آتش بسوزاند ؟ 
این پیوست و علیّت از کجا به وجود آمده است ؟
 چرا عصای موسی مار شد ؟
 ما می بینیم در هستی مولکول ها مار م
 
امشب تصمیم گرفتم اگر توهینی شنیدم بخاطر احترام به طرف مقابل و زندگیش و ادامه حیاتش سکوت نکنم و اینبار حرف بزنم !!
امشب تصمیم گرفتم دایه ی مهربانتر از مادر برای هیچکس نباشم !!
امشب تصمیم گرفتم به سکوت چندین و چند ساله ام در مقابل دیگران خاتمه بدم !!
امشب تصمیم گرفتم برای خودم ابتداً احترام قائل بشم تا دیگران به خودشون خدای ناکرده اجازه ندن هر حرفی رو بهم بزنن !!
امشب تصمیم گرفتم برای هیچکی گریه نکنم و چشمانم رو گریان نکنم !!
امشب تصمیم گرفتم باق
به من بگو صدای باد چگونه است؟ زمانی که تو می خوانی و نسیمی که آن را می وزانی به چهره ام می خورد. به من بگو چگونه گوشه ای ننشینم و صدایت که سرشار از آرامش و عشق است را ستایش نکنم؟ به من بگو چگونه در چشمانت نگاه نکنم و غرق در زییایی که مرا محو خودش کرده است نشوم. به من بگو چگونه خورشید به خودش اجازه ی درخشیدن می دهد زمانی که تو زیباتر و پرشکوه تر از هر شخص دیگری می درخشی و چشمان ما را از شکوهت متبرک می کنی. به من بگو چگونه تک تک اعضای تو را نباید یک
آه دختر ، یه مدت مینشستیم با هم از عمیق ترین دردایی که روح آدمو نابود میکرد حرف میزدیم ، حالا اون ازدواج کرده و دیگه حرفی برای زدن نداریم ! یه ساعتی که با هم بودیمو همشو با "چه خبر؟سلامتی" سر کردیم.
اون راجب قیمت ماشین ظرف شویی حرف میزد . مثه اینکه ماشین ظرف شویی‌ها چندتا کلاس دارن که کلاس آخرشون ظرفارو خشکِ خشک تحویلت میده ! چه نعمتی! منم برای اینکه بگم تو جریانم گفتم اره همه چی خیلی گرونه!فر بوش شده ۱۶ملیون ! اینم از یکی شنیده بودم !به هرحال نبا
دوست داشتن تو دنیا رو جای امن تری میکرد. دوست داشتم چون مثل همیشه خودخواه بودم. دوست داشتن تو رو دنیا رو جای امن تری می‌کرد. باعث میشد نترسم. دوست داشتن تو گرمم می‌کرد. باعث میشد حس نکنم تنهام. حس نکنم پناهی ندارم. که نصفه شب یارو چرت و پرت می‌گفت و به تو پناه آورده بودم. پناهم دادی و بم گفتی نترسم، که هیچ تقصیری ندارم و طرف لاشیه. دوست داشتن تو دلمو گرم می‌کرد. خودخواه بودم، میخواستم دوسم داشته باشی که دووم بیارم. که آدمی رو داشته باشم که براش
در دل تنگم گله هاست
آه؛بیتاب شدن عاااادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب 
در دلم هستی و بین من و تو فاااااااااااااااصله هاست!
آقاجان؛
بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است!
مثل شهری که بروی  گسل زلزله هااااست
 
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟؟؟!!!
 
دیدنت آرزوی روز و شب چلچله هاست
باز میپرسم از آن مسأله ی دوری و عششششق؛
 
وظهور  تو جواب همه ی مسأله هاست...
چرا روی داشته هام تمرکز نکنم؟چرا به این فکر نکنم که اوضاع خوبه؟ اونقدر ها هم بد نیست؟ اوکی فشار هست سختی هست. اما من الان دارم زبون دوم رو یاد میگیرم دارم کار مفیدی تو دانشگاه میکنم و دارم برای ی کشور دیگه اقدام میکنم. اینا همیشه آرزوهای من بودن. پس چرا خوشحال نیستم؟ شاید چون ی به قول المانیا خوک درونی دارم که دوس دارم مدام سرزنشم کنه و نداشته هام رو ببینه. مدام وایستاده اون بالا و به اشتباهام نگاه کنه. ی روش خوبی تو کتاب سیلی واقعیت بود که میگف
بسم الله الرحمن الرحیم ./
خیلی خودجوش و یهویی رو آوردم به خیاطی بدون اینکه برم کلاس ، یه چیزایی یاد گرفتم ! گفتم چه کنم چه نکنم ؟! پیج زدم و شروع کردم به جای ساخت عروسک ، خیاطی کودک انجام بدم و خرسندم اما باید به خودم قول بدم آدم باشم ، مث دیروز اینهمه یکسره کار نکنم ! پدر کمر و زیر شکممو دراوردم انقد که نشستم پای چرخ !!!
خدایا شکرت هم :)

اینم آیدی اینستاگرام و تلگرامش : @gom_j_sh
هرگاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی.
خدایا به هر که و به هر چه دل بستم، تو دلم را شکستی.
عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی.
هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر
آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را بر هم زدی و در
طوفان های وحشت زای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیر
امیدی نداشته باشم و هیچ وقت آرامشی و امنیتی در دل خود احساس نکنم ...
تو ا
پایان نامه روانشناسی در مورد مقابله با استرس :                                                          
مقابله با استرس عبارت از تلاش های شناختی و رفتاری است که به منظور تسلط بر تعارض های فشارزا، کاهش یا تحمل آن هاست(کوهن[۱] و لازاروس، ۱۹۷۹).دو نوع غالب از شیوه های مقابله با استرس، عبارت است از:
۲-۲-۷-۱٫ مقابله مسأله محور[۲]
۲-۲-۷-۲٫ مقابله هیجان محور
در مقابله مسأله محور، هدف اصلی فرد، تسلط یافتن بر موقعیت و ایجاد تغییر در منبع فشارزا است
صدای نوتیفیکیشن چتم با تو توی تلگرام دینگ دانگ بود که وقتی میشنیدمش سرم پر از صداهای شیرین میشد، و صدای چت واتساپمون bunny hoppingبود که وقتی میشنیدمش انگار یه خرگوش توی دلم بالا و پایین می پرید، آخ که چقدر تورو که یکبار بیشتر ندیده بودمت دوست داشتم... آخ که چقدر دلم می خواستت... تازه از کافه اومدم، رفتم که دیوونه نشم، نشستم وسط دود سیگار با صدای بلند موزیک کار کردم، دوسه ساعت کار کردم، رفتم که بهت فکر نکنم، که اینبار دیگه گریه نکنم، آخه چندبار تموم
مادر شهید محمود کاوه تعریف می‎کند:
شبی از شب‎های تحصیل، نشسته بود در اتاقش به انجام تکالیف. رفتم برای شام صدایش کنم. گفت: «گیر کرده‎ام در حل ۲ تا مساله ریاضی. معلم، توپ چهل‎تکه جایزه گذاشته برایش. اگر اجازه بدهی، تا این ۲ مساله را حل نکنم شام بی‎شام!» بی‎خیالش شدم تا به درسش برسد. یک ساعت بعد، دوباره رفتم اتاقش. دیدم هنوز مشغول است. صدایش کردم؛ متوجه نشد! گرم کاری می‎شد، چنان دل می‎داد که تا تکانش نمی‎دادی، ملتفت سر و صدای اطرافیان نمی‎شد
رو پشت بوم،احساسی مثل اسارت،انگار که صدایم را،بغضم را زندانی میله های اتمسفر کرده باشند،انگار که قید و بند موضوعات نفسم را گرفته باشند و در خلا از هیچ تنفس کنم،گرشا رضایی می خوند:من از هوای بی تو بیزارم
دلم آزادی می خواست،چم شده بود؟بعد خوندن یک بند از اون کتاب،بعد از پی بردن که چقدر وجود دارم!من هستم امادیگر چیزی را درک نمی کنم،فکر نمیکنم چیزی جز من وجود داشته باشد،باشد...باشد،لحظه ای میرسه که افکارم آشفته میشه،میخوام به هیچی فکر نکنم،ولی
با سلام خدمت همه بیانی های عزیزاین قسمت ادامه ی مقاله قبل میباشد.
4-    طرح پروژهدو جریان اصلی در پروژه وجود داشت: 1) سمت وسیله و 2) سمت شبکه برق (که در شکل 2 نشان داده شده اند) [3]-[5]. سمت وسیله، در ابتدا شامل مشخص کردن انتشار و ایمنی تجهیزات بود. در بسیاری از موارد، مدارهای آنها تحلیل شده و سپس مدل های کامپیوتری توسعه یافتند که انجام شبیه سازی هایی برای مشاهده اینکه در صورت انجام استقرار گسترده، سطوح PQ چگونه خواهند بود را ممکن می ساخت. این مسأله بی
به نظرت میتونم امروز هیچ کاری نکنم فقط کتابمو تموم کنم؟ ۲۵۰ صفحه مونده. و منم خب از این طولانی بودنو کشدار بودنش خسته شدم. یعنی خودم لفتش دادم. دلم میخواد یکسره بشینم پاش. البته به شرطی که بفهمم. صبح تا ساعت شیش بیدار بودم. دفترم رو نوشتم و تمومش کردم البته چیز زیادی ازش نمونده بود چقدر خوشحالم انجامش دادما حیف بود خودم نداشته باشم. کتابمم جلو برم شیش خوابیدم فکر کنم ۹-۱۰ بود بیدار شدم دوباره. و خوندم تا الان. مخم یه دره خسته شده نمیکشه. خیلی اسم
مطلب اول: شبهه تحریمیه
با توجه به مطالب مطرح شده در دسته‌بندی‌های قبلی در مطلب اول، از چهار مسأله بحث خواهند کرد زیرا شک و شبهه بین تحریم و غیر وجوب یا منشأش فقدان نص است یا اجمال نص یا تعارض نصّین و یا اشتباه خارجی.
مسأله اول: فقدان نص
می‌فرمایند در شبهه تحریمیه با منشأ فقدان نص دو قول است:
قول اول: مشهور اصولیان معتقدند وظیفه شرعیه اباحه عمل مشکوک است لذا ترک عمل از باب احتیاط هم واجب نخواهد بود.
قول دوم: مشهور أخباریان معتقدند وظیفه شرعیه
کامپیوترها به خودی خود دستگاه‌های بسیار قدرتمندی هستند. زمانی که کامپیوترها به شبکه متصل می‌شوند قدرت آن‌ها چند برابر می‌شود. شبکه های کامپیوتری کامپیوترها را به هم متصل می‌کنند تا آن‌ها از منابع مشترک استفاده کنند. مهم‌ترین علت به وجود آمدن شبکه کامپیوتری مسأله اشتراک منابع است. یک شرکت با حدودا 30 کارمند را در نظر بگیرید. اگر شبکه کامپیوتری وجود نداشت باید برای هر کارمند یک دستگاه پرینتر تهیه می‌شد؛ اما با استفاده از شبکه کامپیوتری
در دنیایی که همیشه چیزی کم است، همیشه علتی برای نارضایتی از اکنون وجود دارد، و همیشه خود را بی‌نقص جلوه دادن به نحوی عرف است، نویسندهٔ این کتاب که خود سال‌ها در مورد این مسأله در رشتهٔ علوم اجتماعی مطالعه و پژوهش کرده است بر آن است که بگوید مهم رفتن در مسیر و خود را دوست داشتن و خود را فهمیدن است. اینجاست که با مفهوم آسیب‌پذیری آشنا می‌شویم و می‌فهمیم ما انسان‌ها از آنجا که تشنهٔ دوست داشته شدن و ارتباط هستیم، از بیم از دست دادن فرصت‌های
«هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی.خدایا! به هر که و هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی.عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی.هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه‌ی امیدی و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را بر هم زدی و در طوفان‌های وحشت‌زای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ‌وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم.تو این چنین
 
کالدرون برابر صنعت نفت حساب ویژه‌ای روی استفاده بهینه شاگردانش از ضربات ایستگاهی و شروع مجددها دارد. موضوعی که می‌تواند مسیر پرسپولیسی‌ها را برای رسیدن به دروازه آبادانی‌ها هموارتر کند. در این راستا این مسأله در تمرینات اخیر پرسپولیس بیش از گذشته مرور می‌شود 
چهارسال دانشگاه و توی خوابگاه زندگی کردن بزرگترین درس های زنرگیم رو بهم داد من میتونم از صفر صفر شروع کنم میتونم روی پاهای خودم بایستم وقتی هیچ کس کنارم نبود و با تمام وجود تلاش کردم اشتباه نکنم برای رهایی از تنهایی هرکاری نکنم والان ثمره ان روزهایم سکوت صبری است که امشب به ان رسیدم او نمی دانم وقتی کنارم می ایستد وضو گرفته و نگاهم میکند و طعنه نداسته هایم را می زند هیچ حسی در من به وجود نمی اورد به جز حس پست بودنش وقتی میگویم نمازت دیر شد می
جنس خستگی هامو کسی این روزا متوجه نمیشه. کسی نمیفهمه چقدر احتیاج به محبت دارم و چقد ازین نیاز فراری ام. امروز صبح روی نیمکت نشسته بودیم سرد بود به فاطی گفتم بغلم کن. وقتی دستاش دورم حلقه شد حس کردم بیشتر سردم شد. جنس بغلشو دوست نداشتم .خودمو از لای دستاش بیرون کشیدم و سرمو تکون دادم گفتم نه این بغلی نیست که من بخوام. فاطی سرشو تکون داد با جیغ گفت : خب بتخمم. چند نفر کناریمون خندیدن زهرا عصاشو به نشونه زهرمار تکون داد واسشون و من داشتم فکر میکردم
دوست دارم اینجا از حس های خوب بنویسم ، از پیشرفت ها ، از امید و از همه ی چیز هایی که دوست دارم ثبت بشن . چون خاطره های  بد و حس های منفی نه می مونن نه ارزش دارن که بمونن .
اما هر روز صبح سر کار ، توی وقت صبحونه یکم وقت دارم تا بنویسم و اون موقع هم خسته ام و هم ناراحت از این که چرا کارمند شدم و از اون بدتر چرا با آدم هایی پر از عقده و انرژی منفی همکار شدم . یعنی ترجیح میدم با کسی حرف نزنم ، صfح ها به کسی سلام گرم نکنم ولی انرژی منفی اونا رو دریافت نکنم .
د
نمیفهمم آدمایی رو که فقط یه نظریه تو ذهنشون دارن و همون رو به همه تحمیل میکنن.و یه خورده فکر نمیکنن ممکنه افکار دیگه، نظریات و اخلاقیات دیگه ای هم توی دنیا وجود داشته باشه.اصرار مداوم و خود بزرگ بینی شدید و قبول داشتن بی چون و چرای خودت و پیچیدن یه نسخه برای همه همونقدر مسخرس که کار دیگران رو بی ارزش کنی برای اینکه خودت بهش نرسیدی!
نمیدونم کی قراره این رفتار رو ریشه کن کنیم و برای فرداهایی که همه رو برای دنیایی قشنگ تر آماده کنیم.دنیایی که نه
پرویز شهریاری، چهره‌ی ماندگار سال 84 در ریاضیات است. او البته پیش از اینها چهره‌ی ماندگار خیلی از ریاضیدانان، ریاضی‌خوانان و علاقه‌مندان به ریاضیات در ایران شده بود. هر کس که دبیرستان را در رشته‌ی ریاضیات گذرانده باشد با نام پرویز شهریاری آشنایی کامل دارد. کتابهای وی از دهه‌ی 40 به این سو از منابع مهم آموزش ریاضی برای دانش‌آموزان و دانش‌جویان ایرانی بوده است. وی نه تنها به ما جبر و مثلثات و مشتق و انتگرال آموخته است، بلکه با آموزش نکات ت
پرویز شهریاری، چهره‌ی ماندگار سال 84 در ریاضیات است. او البته پیش از اینها چهره‌ی ماندگار خیلی از ریاضیدانان، ریاضی‌خوانان و علاقه‌مندان به ریاضیات در ایران شده بود. هر کس که دبیرستان را در رشته‌ی ریاضیات گذرانده باشد با نام پرویز شهریاری آشنایی کامل دارد. کتابهای وی از دهه‌ی 40 به این سو از منابع مهم آموزش ریاضی برای دانش‌آموزان و دانش‌جویان ایرانی بوده است. وی نه تنها به ما جبر و مثلثات و مشتق و انتگرال آموخته است، بلکه با آموزش نکات ت
در پست اینستاگرامم گفتم آسیب پذیری و اختلال زمانی رخ می
دهد که من از خودم فردی ایده آل تصور کنم و به نمایش بگذارم. همه چیز را اوکی
ببینم و به دیگران هم آن را اظهار کنم و بالواقع نقاط ضعف خودم را انکار و یا قبول
نکنم. درست در همین قسمت است که من دچار اختلال خواهم شد.
نه جانم! من در عین حال که فردی با برنامه ریزی دقیق هستم،
اهل نظم و با پشتکار هستم اما یک جاهایی هم هست که برنامه ریزی نداشتم، گاهاً
تنبلی هم کرده ام، گاهی بوده خلاف آنچه می دانستم درست
+ دختر میفهمی یعنی چی؟؟این یعنی اعلام جنگ!
- من می تونم و مجبورم که تحمل کنم:)نمی دونم چه اتفاقی میفته و چقدر این من داغون رو می خوان داغون تر کنن اما به هیچ وجه از حرفام کوتاه نمیام ، به هیچ وجه ، گفتم که شروع کنم تا تموم نکنم اروم نمیشم....نه تنها سست نمیشم که با تک به تک کلماتتون با اینکه نابود میشم اما قدرت و انگیزه میگیرم :)آخرش اینه بگین از این خونه برم ، میرم به خدا که میرم.....چه اهمیتی داره که بهم میگه نفهم که میگه درک این کتاب ها رو ندارم و میگ
دیشب مسعود - که هنوز به بلاگفا وفادار مونده - یه مسأله‌ای رو باهام مطرح کرد که بعد از کلی تلاش و آزمون و خطا و بعد از مقادیر متنابهی تبادل نظر با دو نفر دیگه از دوستام، بازم نتونستم حلش کنم. داستان از این قراره که قصد داریم روی یه وبلاگ (از سرویس بلاگفا) آهنگ پس‌زمینه بذاریم. کاری که به نظر به سادگی آب خوردن میاد. خب طبیعتاً دستورالعمل کار با یه سرچ ساده پیدا می‌شه. مشکل ما هم توی کدنویسی و درج کد نیست.
مشکل اینجاست که آهنگی که می‌ذاریم، با این
اهالی بیان که کلا احوالاتشان پایدار نیست، اما این سطح از همکاری دوستان دعوت شده باورنکردنی بود! همین جور الکی فقط آدرسم را دادم بهشون :/تا کنون درمجموع سه نفر در آن نظر سنجی کذایی شرکت کرده اند!
خیلی ها هم ابراز علاقه مندی جهت شرکت کردند، اما نمیدانم مشکل از کجا بوده، شاید از بیان بوده. 
اما آن سه نفر که دو نفرشان ناشناسی شان کمرنگ بود و یک زمینه همبستگی با هم و با من داشتند، نشان دادند که چقدر ما به درخواست آدما اهمیت میدیم، چقدر ما باهوشیم، چ
یه مسأله پیش اومده که بر دل من کوهیه... 
عقلم به جایی قد نمی ده
هرکی زبله توی دعا کردن دست به دعا برای ماهم بالا ببره، با شمایم آقایی که به ما گفتن شما نامه ی ماها رو میخونی و دعامونم می کنی...
با شمایی که قاعدتا اگر اینی که ما چشیدیم یه شمه از داستان عشق شورانگیز شما بوده باشه، حتما یه کاری خواهی کرد برای ماهای محتاج عنایتت...
نیاز دارم یکی به شدت غیرت او رو بگیره برام
محکم و مقتدرباشه...
 وسط روز یک متن بلند بالایی نوشتم در مورد وقاحت همکارم و عدم اقتدار خودم, ولی شلوغی کار فرصت کامل کردن و پست کردنش رو بهم نداد.
الان هرچند از خشمم کم شده ولی اضطراب یکی از جلساتم رو دارم, بعد از رسیدن به خونه فکر کردم که دست بردارم از این فکر ایده آل که مسائل کار و خونه رو قاطی نکنم, من اضطراب داشتمو نمیتونستم انکارش کنم, ولی میتونم به خودن فرصت بدم که باهاش کنار بیام که یواش یواش ته نشین بشه که هی پرتش نکنم دورتر و اون درست عین بومرنگ محکمتر برگ
این روزها خیلی ذهنم شلوغ بوده... خسته ام... ذهنم خسته است... دلم می خواهد چند روز سکوت کنم... مراقبه کنم... با هیچ کس حرف نزنم... حرص هیچی را نخورم... قضاوت نکنم... به گذشته و آینده فکر نکنم... غرق همین لحظه اکنون بشوم... پشت پنجره بنشینم و چشم بدوزم به آسمان... به ابرها... چشم بدوزم به درخت موی همسایه که دوباره دارد برگهایش سبز می شود... دیگر انگار ظرفیت گفتن و شنیدن ندارم... دو تا کبوتر کنار هم نشسته اند روی لبه ی دیوار... شاخه های درخت هم در دست باد می رقصند... ه
 
 
 
 
یحیی بن اَکثَم یکی از دشمنان خاندان رسالت و منکر مسأله امامت بود، بین او و امام جواد «علیه السلام» بارها بحث و مناظره پیش می‌آمد. ولی همیشه یحیی محکوم و مغلوب می‌شد؛
چنانکه خود وی به یکی از این مناظرات که دربردارنده علم غیب امام است اشاره کرده، می‌گوید :
روزی داخل مسجد مدینه شدم و قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله را طواف می‌کردم ، در آن میان محمد بن علیٍ الرضا علیه السلام را دیدم که مشغول طواف است. درباره مسائل مشکلی که در نظرم بود با
فکر میکنم همین عبارت پروتکلهای دانشوران صهیون کافی باشه تا با جدیت بیشتر به فکر آموزش نسل جوان باشیم. وقتی دشمن اینقدر روی آموزش حساسه طبیعیه که ما هم باید حساس باشیم. 
حالا بخشی از پروتکل رو بخونیم
راستی گوییم یعنی چهار پا اما صهیونیستها به کسایی که یهودی نیستن میگن گوییم. 
متن پروتکل
ما موظفیم آموزش در مدارس گوییم را به طور دقیق هدایت کنیم و این مطلب را در اذهان بیندازیم که هرگاه با مسأله ی دشواری که نیاز به کند و کاو و کوشش ذهن دارد روبه ر
 
احکام تقلید
(مسأله 1) شخص مسلمان باید باصول دین از روى دلیل اعتقاد کند و و نمىتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنى بدون سؤال از دلیل، گفته کسى را قبول کند ولى در احکام دین در غیر ضروریات و قطعیات باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روى دلیل بدست آورد یا از مجتهد تقلید کند یعنى بدون سؤال از دلیل بدستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طورى بوظیفه خود عمل نماید، که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است مثلا مثلا اگر عده اى از مجتهدین عملى را
۱:حرف زیاد است. زیاد. 
۲:دلم برایش سوخت! گویا دیرش شده بود و داشت کاغذ به دست میدویید تا ما را دید خجالت کشید و گام هایش را عادی کرد. سعی میکنم ادم ها را از روی قد و هیکلشان قضاوت نکنم و به اخلاقشان بها بدهم. کاش ابتدا روح و صیرت ادمها را توی چشممان میخورد و بعد شکمشان! 
{هزار و یک نکته پیرامون امام زمان(عج) - شماره 33}
 
اثر در تاریخ
 
در موردِ امام زمان علیه السلام و مسأله مهدویت، اگر از آیات و روایاتى که در این زمینه وجود دارد بگذریم، از یک جنبه دیگرى مى توان این مسأله موعود اسلام رابحث نمود و آن این که: این مسئله روىِ تاریخ اسلام چه اثرى گذاشته است؟
وقتى که ما تاریخِ اسلام را مطالعه مى کنیم، مى بینیم گذشته از روایاتى که در این زمینه از پیغمبر اکرم یا امیرالمؤمنین وارد شده است، اساساً از همان نیمه دوّمِ قرنِ ا
شب جمعه است
ارباب هوایت نکنم میمیرم...
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
ارباب
تو خودت قول بده کرببلا می بری ام
شب لیله الرغائب خدا کنه قسمت و دعوت...

پ ن:
شهریور ماه سال گذشته(1396)در صحن با صفایت بودم...دلم اونجاست هنوز...جامانده...خوش ب حال دل من مثل تو دارد آقا...
دلتنگ کرببلایم. ..
آخر سال پر حادثه و پر اتفاق و پر خرجی رو از جهات گوناگون میگذرونم...
برای اینکه وا ندم و نگرانی هام رو به خانواده منتقل نکنم و بتونم نگرانی های جدی همسرم رو هم به آرامش تبدیل کنم نیاز به نورانیت و توکل بیشتری دارم...
التماس دعا از همه کسانی که اینجا  رو میخونن...
این نقاشی را الکی یعنی مامان بچه ها کشیده بچه ها هم توی اتوبوسند
یه دفعه ای شد که تصمیم به وروود به این مسأله نمودمی
و از آخرش هم وارد شدم اونم یه آخر ناموفق
البته طلاق بعضی وقت ها هم موفقیته 
به عبارت بهتری یه آخر نا مطلوب
زوجی که طلاق می‌گیرند یعنی که نمی‌تونند با هم زندگی کنند دلیلش اینه که یک مسأله ی حادی توی زندگی شون هست که توان تحملش را ندارند.
 مسائلی مثل فقر، خشونت، بدخلقی، اعتیاد، رفتار خانواده ها، آداب خانوادگی، عادت های زن و شوهر
 
چی میشه اگه زندگی یه فیلم باشه کارگردانش یه کات بده بگه بد بود از اول میگیریم ؟ 
چقدر خوب میشد 
چقدر دلم اینو میخواد 
چقدر دوست دارم برم از اول ...برم ببینم چی درست نبوده ،
قول میدم دیگه تکرار نکنم بلکه این سکانس خوب از آب دربیاد ...
 
در انتظار پنجشنبه، حکایت این چند روز منه.
دارم سعی می کنم به این فکر نکنم که پنجشنبه وقتی تموم بشه، باز تا یه مدت زندگی روال عادی رو در پیش میگیره.
البته شاید اومدن نی نی جدید، که اوایل اردیبهشت میاد، کمی حال و هوای این روزا رو عوض کنه .. اسمش هم آریا. کاشکی موهاش فر باشه!
با خودم قرار گذاشته ام تکه ای از وجودم را زنده زنده دفن کنم. 
با خودم قرار گذاشته ام واژه دعا را از فرهنگنامه دلم حذف کنم.
با خودم قرار گذاشته ام همه وقت و توانی را که برای تحقق رویایم صرف می کردم برای فراموشی رویا بگذارم.
با خودم قرار گذاشته ام که از خودم و از این همه تنهایی و ناتوانی به اولین مقصد ممکن بگریزم.
با خودم قرار گذاشته ام بر سر گوری که هر لحظه مرا در خود فرو می کشد اشک نریزم.
با خودم قرار گذاشته ام ادای زندگی کردن را دربیاورم.
با خودم
در پس هر دلیلی بر یک مدعا تعدادی فرض به طور پنهان وجود دارند که برای بررسی برهان باید آنها را ارزیابی کرد چرا که سطح آشکار برهان اغلب قابل قبول جلوه میکند.
باید دلایل را به فرض ها تجریه کرد.
 کار آنها روشن کردن ارتباط دلیل با مدعا است.
و برای بررسی برهان باید رابطه بین دلیل و مدعا بررسی شود .
هر فرض نیز خود یک مدعا است که باید بررسی شود تا به مدعای بدیهی برسد
انوع فرض ها:
فرض های توصیفی:
فرض های توصیفی در برهان های توصیفی به کار میروند.
پیداکردن ف
وقتی با خودم فکر میکنم که یه زمانی من و خواهرم با آهنگ «عمرا اگه لنگه‌ام را پیدا کنی» شادمهر عقیلی، فاز می‌گرفتیم و هِد می‌زدیم و فکر میکردیم که خیلی باحالیم؛ دلم میخواد هیچوقت دیگه با خودم درباره گذشته فکر نکنم.
دختر، گذر زمان عجب چیز عجیبیه!
ینیا دلم‌میخواد خودم دس کنم دندونمو از جا بکنم ‌بعد بیوفتم به جون لثه هام ...عین بچه کوچیکا که تازه میخوان دندون دربیارن این لثه های من میخارن و بعد تر اینکه اون دندونی که عصب کشی کرده بودم هم بازیش گرفته میگه عه؟لثه ها اذیتت کنن من نکنم؟مگه میشه ؟ مگه داریم؟!!!!
بدم میاد از تنبلیم ،از تن پروریم ،صبح تا شب پای یه گوشی فقط وقت تلف کردن !!!!باید جلوی خودمو بگیرم با گوشیم کار نکنم ،به زندگیم برسم اتاقمو مرتب کنم واسه فاینالم بخونم ،درس های عقب افتاده رو جبران کنم لباسامو مرتب کنم ،ناسلامتی عیده ها ،اه لعنت به تنبلی ...این بود چیزی میخواستم ؟؟؟
الان توی اتوبوس دختر اومد بالا قشنگ اِنگار تی شرت و شلوار جین پوشیده! لعنتی من یه لحظه نگاهم افتاد بهش چرا اینقدر پفیوز ( خوشگل) هستند اینها من احساس زشتی مضاعف میکنم در مقابل شون! بهتر سرن پایین باشه و نگاه نکنم و سرمو با گوشی گرم کنم
از مترو که پیاده بشوم، یک پیاده روی نسبتا طولانی، یک مسیر سنگفرش شده که از پارک(زمین بازی کودکان) می گذرد و عرض یک کوچه را باید طی کنم. اگر از curfew جا مانده باشم، باید با قدم های بلند و سریع مسیرم را طی کنم. اگر وقت به اندازه کافی داشته باشم، هوا خنک باشد، فردا امتحان نداشته باشم، با قدم هایی آرام و بی خیال راه می روم. بعضی وقت ها، حتی برمی گردم و با احتیاط پشت سرم را چک می کنم. اگر کسی نبود، زیر سایه ی درخت های توت که بالای پیاده رو را سقف سبزی بسته
درست بعد از گذشت 6 ماه نه تنها یادم نرفته، سیر از دیدار نیستم، برای مسافرت های دیگری برنامه ریزی نکرده ام، بلکه همه اش با خودم دو دو تا چهار تا می کنم ببینم می شود بزودی باز هم عازم کربلا شوم!؟
فکر می کنم کم گذاشته ام،
شاید هم دلتنگی را بهانه کرده ام،
اصلا شاید دردی دارم که درمانم تویی امام حسین جانم!
بین تمام خبرهای شبکه ی خبر، هنوز واژه ی عتبات دانشگاهیان را خوب می بینم و خبرش را می خوانم و دلم می لرزد و وسوسه می شوم و یک آن، ترس تمام وجودم را می
این پوستر برای زمانی هست که علی مطهری اینقدر عیان اصلاحطلب نشده بود و از طربق لیست اصولگرایان وارد مجلس نشده بود
دقیق یادم نیست که چه اظهار نظری منجر به این پوستر شد اما اگر اشتباه نکنم مربوط به استیضاح وزیر نفت احمدی نژاد بود
دارم تمام سعی‌م رو میکنم که حتی اسمش رو هم سرچ نکنم و افسار افکار و احساسات‌م رو ندم دستش. به هرحال همیشه باید برای بدترین چیزها آماده بود.انتظارِ کشنده‌ای‌یه رو دارم تجربه میکنم.میدونم آخرش هم چیزی میشه که تو میخوای اما کمکم کن. خیلی.
بی دلیل غمگینم. ...
دستم به کارام نمیره زیاد ، بی حوصله انجامشون میدم. دلم میخواد گریه کنم. دلم میخواد بخوابم. فقط بخوابمو به هیچی فکر نکنم. چرا دوباره اینجوری شدم. دلم نمیخواد روزمو از دست بدم. شاید باید خودمو مجبور کنم تا کار کنم. با این حال نمیدونم میشه یا نه... فکر نکنم. کاش مثل روزای خوبم بودم روزایی که با شوق کار میکردم و لحظه ای رو هدر نمیدادم.اما الان وسط این وضعیت مزخرفم. که حتی نمیتنم از جام پاشم. فقط احساس میکنم هیچی نیستم احساس میکنم همه
درست بعد از گذشت حدود 6 ماه نه تنها یادم نرفته، سیر از دیدار نیستم، برای مسافرت های دیگری برنامه ریزی نکرده ام، بلکه همه اش با خودم دو دو تا چهار تا می کنم ببینم می شود بزودی باز هم عازم کربلا شوم!؟
فکر می کنم کم گذاشته ام،
شاید هم دلتنگی را بهانه کرده ام،
اصلا شاید دردی دارم که درمانم تویی امام حسین جانم!
بین تمام خبرهای شبکه ی خبر، هنوز واژه ی عتبات دانشگاهیان را خوب می بینم و خبرش را می خوانم و دلم می لرزد و وسوسه می شوم و یک آن، ترس تمام وجودم
زود قضاوت نکن !!!از اواخر سال ۹۷ تا به امروز چندین‌ مورد پیش اومده که افرادی رو در درون خودم قضاوت کردم که بعد متوجه شدم که اشتباه بوده و بعدش حس خیلی بدی رو تجربه کردم.این اخلاق بدی که تازگی خیلی روش زوم کردن رو اینجا ثبت میکنم تا دیگه تکرار نکنم :)
چند سال پیش یک لپ تاپ آخرین سیستم خریده بودم. اگر اشتباه نکنم دو میلیون و پانصد هزار تومان . چند روز پیش خواستم یک تبلت بگیرم و کلی جستجو کردم. دیدم یک تبلت واقعا متوسط به همان قیمت است. 
بجاش امکاناتی را که می تونیم بخریم را می تونیم حمل کنیم ....
باید بنویسم...حالم بده...
واقعا خیلی داغونم....
خیلی ضایعست که بگم از عشق اینجوری شدم؟
چشام فقط اونو میبینه.... میخوام بهش فکر نکنم ولی همش تو فکرشم....
لامصب خیلی سخته!
میخوام خون گریه کنم... سرم داره میترکه...

اونقدر همه چیش مبهمه که حتی نمیشه ازش نوشت....
شرف دارم
 
 
بمونم پای تنهاییام.
بمونم و دیگه اعتماد نکنم.
بمونم و تف سربالا بندازم تو صورت خودم تا یاد بگیرم دلمو دست هر کسی ندم.
 
موندم پات
شاید ندیدی
ولی بودمبودیبودی تو فکرمتو قلبمتوآرزوهام
 
 
ولی گویامن پاک شدم
از دلت
از قلبت
از نگاهت
 
 
و من در همه حال سعی میکنمشاکر خدا باشم ...
دوباره حالم داره خوب میشه. میفتم رو غلطک و کار میکنم. میدونم تهران برم کار میکنم ولی هفته ی دیگه که بر میگردیمو دیگه نمیدونم چی بشه یعنی کار که میکنم اما اولش شاید زیاد خوب نباشه چون دوباره استرس کلاس زبانو این جور داستاناست. وااای هوا خیلی سرده همه دستو پام یخن. 
طبق معمول این مدت چند خط بالا رو نوشتمو ول کردم. نمیدونم چم میشه یهو. بیخیال. ساعت پنج حرکت اتوبوسمون بود پنجو نیم حرکت کرد الانم یه ساعت یه جا وایساده. :/ دو ساعت دیگه فکر کنم حدودا را
همش استرس اینو دارم که تو مشاوره خوب عمل نکنم و دانش آموزام از دستم بپرن.
حالا فعلا داریم میریم با مامان و بابا و حمیدرضا و فاطمه و فائزه و سینا میریم پیتزا خورون.بقیه این پست رو بعدا مینویسم
آخیییییشششش چقدر آدم وقتی با خانواده‌شه بهش آرامش میده❤❤
بسم الله الرحمن الرحیماگر اشتباه نکنم اسفند سال 97 بود و با بچه های موسسه رفته بودیم راهیان نور ( البته با کاروان حاج حسین یکتا ) احتمالا شب دوم بود که رفتیم منطقه ی عملیاتی شلمچه ( مراسم بله برون شهدا ) خیلی اون شب خوب بود
ادامه مطلب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پارس موبایل